خودمونی



یه نگاه کردم دیدم تا به الان موسیقی متن بازی براتون نذاشتم.
بخش قابل توجهی از موسیقی‌هایی که گوش می‌دم موسیقی متن بازی هستند. حیطه‌ی که نام هنرمندانی مثل هانس‌زیر و لورن بالفه به چشم میاد.

Yoko Shimomura

آتش گرفته همه‌جا آتش گرفته و ایستاده‌ام بر بالای خاکستر وطن ویرانه‌ام. ببین چگونه زندگی‌ها می‌سوزد و فقط نظاره‌گر آنم.
این بازی رو تازه نصب کردم، هیچ وقت فکر نمی‌کردم رو سیستمم بیاد.
حسی که با شنیدن آهنگش بهم دست میده سوختن یه سرزمینه؛ درست مثل کشور خودمون که از سیل و بی‎کفایتی سوخت.
شاید حسم ناشی از ناراحتی خودم باشه. به هر حال این حس رو ازش دارم و آهنگ تسکین دهنده هست.

Lorne Balfe

خاطرات کودکی یادآور حس‌های نابی هستند. کودکان حس پاکی و معصومیت خاصی دارند. معصومیتی که شاید بعضیامون دلتنگش شده باشیم. دنیا پیچیدگی کمتری داشت. زشتی‌های انسان رو کمتر می‌دیدیم. خاطراتی که هر چقدر زمان سعی کنه از ذهن دورشون کنه نمی‌تونه از قلبمون دورترش کنه.

اگه فیلم درباره‌ی الی با بازی زیبای بازیگرهاش خصوصاْ خانوم گلشیفته فرهانی رو تماشا کرده باشید. احتمالاْ متوجه موسیقی مسحور کننده‌ی این فیلم شدید. این آهنگ آرامش بخش رو می‌تونم ساعت‌ها گوش بدم و در دنیای خودم غرق بشم بدون توجه که پشت سرم چی می‌گند. ​


بیسکوئیت را طبق عادت می‌ذارم تو چاییم تا خیس بخوره و بعد میخورم. شاید بعضیا بگند که دیگه امیر بزرگ شدی زشته اینطوری بیسکوئیت خوردن!
خب ته این ماجرا چیه اینکه یه عده پی می‌برند که من آدم باکلاسی نیستم؟ کمتر از سنم می‌فهمم؟
خب مگه کشف بزرگیه؟ خودم هم قبلا بهش واقف بودم تازه مگه آدم ایده‌آل وجود داره؟
راهنمایی که بودم سخت بود که تصور کنم که اون معلم سخت‌گیر و جدی من، توی مراسم خواستگاریش چقدر خجالت زده بوده یا اینکه شب‌هایی رو سر چیزهای بی‌ارزش با گریه خوابیده.
آدم‌های موفق توی این دنیا زیاد اومدند و رفتند ولی خب چه از چشم ما پنهون مونده باشه چه نمونده باشه باید قبول کنیم که اون‌ها هم سهم خودشون رو از عقاید مضحک، ریسک‌های بی‌ سرانجام، کارهای ناتمام، آرزوهای نرسیده، انحرافات اخلاقی یا جنسی و. داشته‌اند.
بازیکن‌های فوتبال مشهوری هستند که بر این باور هستند فلان لباس زیرشان برایشان خوش‌شانسی می‌آورد. بازیگران مشهوری هستند که بعد از سال‌ها افشا می‌شود که چه انحرافات اخلاقی یا جنسی داشته‌اند و افراد موفقی همانند استیو جابز اگرچه زیبا سخن می‌گویند و مورد احترام طیف وسیعی از مردمان جهان هستند اگه به زندگی خصوصیاشن نگاه کنیم تصمیم‌هایی اشتباه و ناپسندی توی کارنامه‌ آن‌ها می‌بینیم.
حالا این وسط شاید به خوبیه همسن‌ و سال هامون عمل نکرده باشیم ولی خب نباید ترس از نتونستن یا کم‌باوری خود باعث بشه که جا بزنیم ریسک نکنیم و یا اینکه خودمون رو از لذت‌ها محروم کنیم. با شکست خوردن و مواجه شدن با کمبودهای خود تازه با ابتدا یا میانه‌ راه خیلی از افراد موفق برابری می‌کنیم پس هیچ جای ناامیدی و پا پس کشیدن نیست. 
ما همه شبیه به هم هستیم خیلی از مسائل زندگی رو خارج از محیط دانشگاهی زیر سبیلی رد کردیم. همه کمبودهایی نسبت به دیگران داریم ولی کفه ترازو جوری نیست که این کمبودها ما رو بالا نگه داشته باشند و نتونیم پامون رو به زمین آرزوها برسونیم.
واژه نمی‌تونم رو دور بریزید و ریسک کنید هیچ چیز از دست نمیدید. اجازه ندید زمانی برسه که بگید ای کاش برمی‌گشتم عقب و خودم رو بیشتر دوست می‌داشتم؛ فلان ریسک رو می‌کردم؛ چرا الکی خودم رو محدود کردم و . 
خلاصه به اندازه رویاهاتون قدم بردارید. 

یه لطف مستمر کم‌کم تبدیل به وظیفه میشه به اون صورت اینکه دیگران با زیاده‌‌خواهی آزمون میخوان که اون لطف رو تکرار کنیم یا اینکه خود شخص حس میکنه اگه ترک عادت کنه گناه کرده و یا شخصیتش افت کرده و .

به عنوان یه مثال کوچیک:

دیروز میدون انقلاب یه پسر بچه ازم خواست که چیزی بخرم ازش منم گفتم که حین اینکه دنبالم میومد خیلی دوستانه گفتم که یه چیز بفروش که به کار مردم بیاد.

در واقع اکثر افرادی که ازش فال بخرند به خاطر دلسوزی و پول صدقه دادنه و تعداد محدودی هم انتظار روحیه گرفتن از فال‌های دستچین شده.

پسر بچه وقتی که صحبتم رو شنید گفت عمو یه چیز برام میخری؟

گفتم نه 

گفت به درک.

کمک به افراد بی‌بضاعت کار پسندیده‌ای هست ولی اگه درست انجام نشه گداپروری ایجاد میشه و به چشم وظیفه انتظار دارند که کمک کنید. 

بنظرم توی روابط با دیگر انسان‌ها دقت کنیم که لطفمون تبدیل به وظیفه نشه. 


فکر کنم 3-4 سال پیش بود این رو سمبل کردم.

اون زمان یکی از صحنه‌های اعدام بازی اساسین‌ کرید رو در نظر گرفته بودم و خب تا امروز هم اسم نداشت :)) دیگه گفتم اینجا می‌ذارمش یه اسمی هم براش انتخاب کنیم :D

یادم نیست به چه برنامه‌ای این رو تولید کردم. فقط هر وقت که موسیقی رو پلی می‌کنم یادم میاد موقع ساختنش چه چیزی رو تصور می‌کردم.

دیگه جوان بودیم، خام و بیکار!!!

Wild Imagination

Amirhossein

:))

 

طبل‌ها نواخته می‌شوند و یک اساسین را برای اعدام به سمت چوبه دار می‌برند. بعد اساسین‌های دیگه رو می‌دیدم که بین جمعیت خودشون رو قایم کرده بودن هر کدوم با سلاح‌های مخصوص خودشون. نگاه‌های جدی که خودشون رو دارند به سمت دار نزدیک می‌کنند. به همین منظور یه صدای ریز و سریع اضافه کردم که مثل قدم‌های اونا باشه. وقتی که اساسین رو سمت چوبه‌دار می‌برند صدای مرموز و پس از اون صدای همگانی انسان‌ها میاد که یه آوای طولانی سر می‌دهند. کشیش موعضه می‌کنه؛ در این حین اون صدای قدم‌های ریز رو قطع نکردم. بعدش یک ریتم تندتر رو اصلی قرار دادم که در این حالت بر خلاف قبلی دیگه پنهان به دار نزدیک نمی‌شند. علنا اساسین‌ها برای نجات هم کیش خودشون دارند به سمت چوبه دار نزدیک می‌شند. بعدش که برای نبردشون صدا اضافه کردم که خب نوشتن جزئیات جنگشون حوصله خواننده رو سر می‌بره. پس از اون هم فرار با اسب‌ها و جنگ روی اسب‌ها هست که با کمان و شمشیر می‌جنگند و در نهایت خودشون نجات داده و با اسب‌سواری در افق محو می‌شوند. :))

پسوردش هم AHS گذاشتم.


داستان آهنگ Whiskey In The Jar به قرن 17 میلادی نسبت داده می‌شه. با این وجود گروه The Dubliners این آهنگ فولک ایرلندی رو در سال 1967 به زیبایی اجرا کردن. داستان این آهنگ در خصوص یک راهزن هست که معشوقه‌اش (یا همسرش) بهش خیانت می‌کنه. و در مجموعه سبک زندگی این فرد رو نشون می‌ده که با غارت، می‌گساری و دیگر خوشگذارنی‌ها می‌گذره :دی

این آهنگ ریتم شادی داره و معروف‌ترین قسمتش عبارات زیر هست:

musha ring dumma do damma da

whack for the daddy 'ol

whack for the daddy 'ol

there's whiskey in the jar

دو خط اول امروزه معنی خاصی نداره حالا شاید 400 سال پیش داشته :)) . به هر حال فکر می‌کنم که این 3 خط اول بیانگر سرخوشی راوی داستان از پولی که یده و اشتیاق به خرج کردن اون از طریق وقت گذرونی می و معشوقه القا می‌کنه. و بعدشم می‌گه که ویسکی‌ها تو شیشه هستند. فکر می‌کنم اگه یه آدم مست و سرخوش رو در نظر بگیرید که داره پول‌هاشو خرج می‌کنه این چند خط قابل لمس‌تر باشه.

این آهنگ توسط گروه راک Thin Lizzy به سبک خودشون باز خونی می‌شه و پس از اون گروه  Metallica این آهنگ رو به صورت سنگین‌تری بازخوانی می‌کنه و موفق می‌شه جایزه گرمی رو بدست بیاره.

دانلود نسخه The Dubliners

دانلود نسخه Thin Lizzy

دانلود نسخه Metallica

 

خب دیگه بهتره از این بدآموزی‌ها دست بکشیم :)) و گوش‌هامون رو با جریان مقدس موسیقی‌ بیکلام و آرمش بخش این کشور شست‌شو بدیم.

موسیقی The dear irish boy یک موسیقی با نسخه‌های متفاوته، که از بین اون نسخه‌های من نسخه‌ی بیکلامی که توسط Séamus Tansey با فلوت ایرلندی نواخته شده را خیلی دوست داشتم. این موسیقی علاوه بر صدای دلنشین سازش ملودی و ریتم آرومی داره پیشنهاد می‌کنم که گوش بدید.

دانلود نسخه بیکلام The dear irish boy (فلوت نوازی Séamus Tansey)

 

اگه علاقه به موسیقی فولک کشورهایی نظیر اسکاتلند، ایرلند و دیگر کشورها نزدیک به این کشورها دارید. گروه‌ Celtic Woman پیشنهاد می‌کنم. همچنین تک آهنگ May it be از Enya که در فیلم ارباب حلقه‎ها شنیدیم پیشنهاد می‌شه.


عکس زیر یکی از عکس‌های مورد علاقمه که بهم یادآوری می‌کنه که آدما وقتی روحشون زخمی هست نباید خودشون رو وارد رابطه عاطفی جدیدی بکنند.
دوست داشتن و دوست داشته شدن جذابه و کلی انرژی مثبت به آدم تزریق می‌کنه که حالش رو بهبود می‌ده ولی پیدا کردن فرد مناسب خیلی آسون نیست و جدا از اون مسئله برای اینکه یه رابطه به روند سالم و مفید خودش ادامه بده باید توانایی این رو داشته باشیم که از پس مسئولیت‌های خودمون بر بیایم و در این مسیر داشتن یه فکر سالم نقش اساسی ایفا می‌کنه.
اگه فقط با این دید بریم که جلو اضافه کردن یه فرد جدید باعث می‌شه که چاله چوله‌های زندگیمون پر بشه احتمال زیاد به مقصد دلخواه نمی‌رسیم و بدتر از اون اینه که فرد مقابل فدای خواسته‌های خودخواهانه و تصمیم اشتباه ما شده.
چه بسا که حتی در تشخیص فرد مناسب هم دچار اشتباه بشیم و به خودمون یا طرف مقابل لطمه‌ وارد کنیم. پس باید فراتر از زمانی که برای پیدا کردن فرد مناسب زندگیمون صرف می‌کنیم روی خودمون سرمایه گذاری کنیم. اینکه از زندگی چی می‌خوایم چطور خودمون رو از لحاظ روانی، جسمی سالم نگه‌داریم. جوری که خودمون رو دوست داشته باشیم و اعتماد بنفس اینکه مسئولیت‌های جدید رو پذیرا هستیم بدست بیاریم.
بعد از اون هست که زندگیمون رنگ کافی به خودش گرفته و قابلیت پذیرفتن فرد جدید رو به خودش پیدا می‌کنه. انتخابمون بهتر صورت می‌گیره و دیگه به اون رابطه به چشم درمان دردها یا هدف نهایی زندگی نگاه نمی‌‌کنیم. اون موقع هست که اون رابطه سد اهداف پیشین زندگی نمی‌شه و حتی می‌تونه به پیشبردشون کمک کنه؛ درسته که در حالاتی هم ممکنه به خاطر مشکلات استقلال پیدا کردن و بار اضافی مسئولیت‌ها به زمان رسیدن به اهداف پیشینمون اضافه کنه ولی مثل این میمونه که یه جاده طولانی‌تر رو انتخاب کرده باشی که از مسیرش لذت بیشتری می‌بری و همزمان به هدف‌های دیگه هم رسید.

رفتارهای انسان در طول دوره زندگی خویش و یا حتی پس از مرگش مورد قضاوت افراد بسیاری قرار می‌گیرد. حال با گسترش فضای مجازی دایره افراد قضاوت کننده بسیار وسیع شده است. امروزه ما باید پاسخ‌گوی بسیاری از سلیقه‌ها با رنج سنی بسیار متفاوت باشیم. حتی آن نوجوان 13 ساله که از زندگی تجربه‌ی بسیار محدودی دارد به راحتی با گوشی هوشمند خود به روی مبل لم داده و تیغ انتقادات نسنجیده خود را به سمت زندگی افراد پرتاب می‌کند. در وهله‌ی اول با خود می‌گوییم خب بهترین کار نادیده گرفتن این افراد است. چرخ زندگی ما بدون نظرات این افراد هم می‌چرخد. پس بهتر از به هر چیز به اندازه‌ی ارزشش بها بدیم. یا حتی ممکن است با خود سانسوری یا نشان ندادن درونمان از گزند این انتقاد خود را مصون نگه داریم. راه حلی که ساده‌تر به نظر می‌رسد امّا در حقیقت درون آدم را راضی نگه نمی‌دارد.

حال فرض کنید که شما یک شخص معروف باشید که چشم‌های زیادی در دنیا به زندگی خصوصی شما نگاه می‌کند و با اطلاعات ناقص خود قضاوت‌های دو هزاری خود رو انجام می‌دهند. امّا اتفاق جدیدی که با رشد این جمعیت صورت گرفته این است که ما با یک دادگاه مجازی رو به رو هستیم که فقط می‌خواهد سریع قضاوت کند و حکم صادر کند. افرادی که صلاحیت قضاوت کردن نداشتن حالا قدرت حکم صادر کردن دارند. دیگر نمی‌شود با خودسانسوری از دست آن‌ها مخفی شد. و حتی دیگر نمی‌شود آن‌ها را نادیده گرفت چون این افراد می‌توانند شغل شما را ازتون سلب کنند. به شما ضرر مالی برسونند و حتی در دادگاه واقعی شما را محکوم کنند. قدرت یافتن افرادی که صلاحیتش ندارند واقعه‌ی وحشتناکی است که فضای مجازی آن را رقم زده است.

امبر هرد ناخواسته سیلی محکمی به دنیا زد که از بلکه از حماقت خود دست بردارند. (البته شک دارم همچین اتفاقی رخ بده.) او با فریب دنیا و مظلوم‌نمایی خود توانسته بود که حقیقت را دروغی غیر باور جلوه دهد. او به جنس مونث خیانت بزرگی کرد و از نظر من بزرگترین ضربه به امپراطوری جنبش Me2 تا به الان وارد کرده است.

تا پیش از این یک زن می‌توانست با سوء استفاده از جنسیت خود ادعا کند که مورد آزار یک مرد قرار گرفته است و زندگی را بر او جهنم کند. اتفاقی که گریبان‌گیر مردهای مشهور دنیا و به طور خاص  فوتبالیست‌ها شده بود. یک ادعای ساده کافی بود تا تمام خبرگزاری‌ها رو مجاب کنند که آن را پوشش دهند و تمام ن سرتاسر دنیا به حمایت از این ادعای بپردازند. پس از تبرئه شدن فوتبالیست‌ها و حتی محکوم شدن یکی از این خانوم‌های کلاه‌بردار این فکر به ذهن افراد خطور کرد که این زن‌ها کلاه‌بردارند. امّا شاید کسی فکرش هم نمی‌کرد امبر هرد تو دل برو یک هیولا زشت بیشتر نباشد.

تشکر می‌کنیم که از جانی دپ که در مقابل هجمه یک دنیا طاقت آورد. از نظر من او نمونه‌ی زنده‌ای است که فریاد می‌زند نباید با توجه به جنسیت افراد در خصوص افراد پیش‌داوری کرد. البته امید ندارم که دنیا صدای او را آنگونه که باید بشنود.


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

لوله پلی اتیلن زمزمه ها وهــر آرزوهای مریم China Diagnostic Tool Center دست نوشته های روغن دار پایگاه کاشف: وبلاگ تخصصی امنیت سیستان و بلوچستان زیباترین اهنگ ها اطلاع رسانی مسابقات